تابش؛چطور یک حاجی بازاری مدیرعامل یک بانک شده است؟/مخالف تحریم انتخابات هستم/ راه اصلاح‌طلبی از صندوق رأی می‌گذرد\

تابش؛چطور یک حاجی بازاری مدیرعامل یک بانک شده است؟/مخالف تحریم انتخابات هستم/ راه اصلاح‌طلبی از صندوق رأی می‌گذرد

  • کد خبر: 217922
  • چاپ
  • انتشار: 29 تیر 1398 - 07:15

استنادنیوز؛ نماینده مجلس گفت: من معتقد به این هستم که راه و مرام اصلاح‌طلبی گذر از صندوق رای است. هر چه مشارکت مردم بیشتر باشد و پایداری نظام و انقلاب بیشتر است.

 مهمان این هفته برنامه دستخط محمدرضا تابش نماینده مجلس است. تابش از مجلس ششم تا همین مجلس یعنی مجلس دهم نماینده مجلس شورای اسلامی بوده است. ۲۰ سال سابقه نمایندگی دارند که شاید بتوان گفت از افرادی هستند که بیشترین سابقه نمایندگی مجلس را در جمهوری اسلامی دارند.

مهمترین محورهای این گفتگو بدین شرح است:

اصلاحات یعنی در چهارچوب نظام و قوانین، ایده‌های اصلاحی را پیش ببریم

شرایط اقتصادی بد است؛ شرمنده مردم هستیم

امروز فرصت ممتازی است که بند نافمان را از نفت جدا کنیم

قدرت قوه مجریه بیشتر از ۲۵ درصد نیست!

بانک‌ها و نهادهای مالی ما از موقعیتی که برجام فراهم کرد، استفاده نکردند

بدشانسی ما در برجام این بود که ترامپ سر کار آمد

اگر شرایط ۹ گانه رهبری در برجام دقیق‌تر مراعات می‌شد، می‌توانستیم نتایج موثرتر و بهتری بگیریم

معامله بیت‌کوین و واردات دستگاههای آن ممنوع است

استحصال هر یک بیت‌کوین ۳۵ میلیون تومان هزینه برق دارد

برخی افراد و دستگاهها، در زمینه بیت‌کوین دخیل هستند

فقط نیمی از انتصابات هرم بانک‌ها بر اساس تخصص است؛ چطور یک حاجی بازاری مدیرعامل یک بانک می‌شود!؟

جهش قیمت دلار قابل پیش‌بینی بود

نیاز به سیستم دومجلسی داریم

استانی شدن انتخابات، باعث ارتقاء سطح مجلس می‌شود

ناگفته‌های ارتباط صمیمانه مرحوم آیت‌الله خاتمی با رهبر معظم انقلاب

آیت‌الله خاتمی انارها را دست‌چین می‌کرد و با خواندن دعا، برای رهبر انقلاب می‌فرستاد

سال ۶۸ مجلس خبرگان تصمیم بجا و شایسته‌ای گرفت؛ به داشتن چنین رهبری افتخار می‌کنم

نقدهای اصلاح‌طلبان به مرحوم هاشمی را نمی‌پسندیدم و بر آنها خط بطلان می‌کشم

رفتن برخی مجلس ششمی‌ها به آنطرف مرزها، به اصلاح‌طلبان ضربه زد؛ واقعا متأسفم

رأی آوردن احمدی‌نژاد در سال ۸۴ مشابه انتخابات ۷۶ و یک پدیده بود

محمدرضا خاتمی گفت، علیرغم اشکالاتی که بر انتخابات وارد می‌دانم، ولی خیلی ناراحتم که در این موقعیت این حرف را زدم

سال ۸۸ تخلف بود، اما تقلب اتفاق نیفتاد

مخالف تحریم انتخابات هستم؛ راه اصلاح‌طلبی از صندوق رأی می‌گذرد

در ادامه مشروح گفتگوی محمدحسین رنجبران با محمدرضا تابش از نظرتان می‌گذرد:

*سلام عرض می‌کنم و خیلی خوش آمدید.

عرض سلام و تشکر و سپاس‌گذاری دارم.

*برخی می گویند چه می‌شد همه اصلاح طلبان همانند آقای تابش بودند.

عده‌ای دیگر خلاف این را هم بیان می‌کنند. می‌گویند آقای تابش اصلاح‌طلب محافظه کار است.

*به هر حال شما خواهرزاده رئیس جمهور در زمان اصلاحات هستید و کسی که ۲۰ سال در مجلس است فردی کاملاً متعادل در چهارچوب قانون است البته نقدهای خودتان را هم دارید. برخی مواقع نقدهای تند و تیزی می‌کنید.

بله. اصلاحات را جز این نمی‌بینم. اصلاحات مشی و روش و منشی است که در چهارچوب نظام و قوانین، ایده‌ها و اندیشه‌های اصلاحی‌اش را پیش ببرد و با کژی‌ها و کاستی‌ها مقابله کند و بتواند به اهداف خود برسد.

*اوضاع اقتصادی چطور است؟ به هر حال شما در قلب اقتصاد هستید، هم کمیسیون برنامه و بودجه و هم عضو شورای پول و اعتبار هستید. اوضاع اقتصادی را چطور می‌بینید؟

اوضاع اقتصاد برای مردم خیلی بد است. انصافاً حق مردم ما این نیست. در تنگناهای معیشتی وسیعی قرار دارند و در مواجهه با مردم و در روستاها و در شهرها مناظری را می‌بیند که... در تهران همین دیروز سلمانی بودم و آرایشگر هم مرد جوانی بود و از رشت آمده بود و شرح زندگی‌اش را می‌داد که با خانم خودش متارکه کرده و من را هم نمی‌شناخت.

می‌گفت از نصفه شب درد دندان گرفته‌ام و دنبال این هستم که دکتری را پیدا کنم که قسطی دندان من را پر کند. من واقعاً می‌خواستم از خجالت آب بشوم و در زمین فرو بروم! ما این همه منابع غنی، موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی داریم، گاز و معدن و نفت داریم، از این جهت وضعیت ما خیلی بد است. یعنی ما شرمنده و خجل از مردم هستیم. مردمی که برای انقلاب از هیچ کوشش و تلاشی فروگذار نکردند. بچه دادند، شهید دادند، جانباز دادند. حق مردم این نیست و این بیشتر متوجه ما است. من به سهم خودم که چند دوره در مجلس هستم واقعاً صمیمانه از مردم عذرخواهی می‌کنم که ما می‌توانستیم خیلی بهتر از این کشور را اداره کنیم.

از سوی دیگر می‌خواهم بگویم این موقعیت بسیار ممتازی برای کشور است. این وضعیتی که با آن مواجه هستیم، اگر بتوانیم بند ناف خود را از نفت جدا کنیم یعنی اتکا کنیم به ظرفیت‌های بسیار ممتازی که کشور دارد و نفت را کنار بگذاریم و کشور را بدون نفت برنامه‌ریزی کنیم البته اصلاحات ساختاری بسیار گسترده‌ای را باید انجام دهیم.

*سختی ویژه‌ای را باید تحمل کنیم.

بله. سختی ویژه‌ای دارد ولی عاقبت این بسیار خیر است.

*چیزی که بارها رهبر انقلاب بدان اشاره کردند و تاکید کردند جدا شدن از نفت کار سختی است ولی شدنی است.

بله.

*شما از افرادی بودید که از دولت آقای روحانی همیشه حمایت کردید گرچه در جاهایی نقد داشتید و بیان کردید. در حوزه اقتصادی که به دولت در این شش سال نگاه می‌کنیم به رغم همه مشکلاتی که داشته، برخی انتقاد دارند به شدت توجه ویژه به قضیه برجام داشته است.

اولاً باید ببینیم که ایراداتی ساختاری اشاره کردم با مثال هم می‌توانم بیان کنم. از نظر ساختاری باید تحول وسیعی در کشور اتفاق افتد. همین مسئله فرسودگی و معیوب بودن ساختارها و نهادهای تصمیم‌گیری باعث شده دولت خیلی اختیاری نداشته باشد. مجموعا هم تصور می‌کنم اگر روی عدد و رقم بخواهیم حساب کنیم، قدرت قوه مجریه بیش از ۲۵ درصد نیست یعنی اختیارات ...

*پس بقیه را چه کسانی قدرت دارند؟

نهادها قدرت دارند، نیروهای مسلح دارند، قوه قضائیه دارد، دستگاه‌های دیگر و سازمان‌ها دارند که خیلی نمی‌خواهیم وارد این فازها شویم. قرار شد بحث کنیم، باید بحث مستوفی و مجزایی را برای این بگذاریم.

*۲۵ درصد رقمی است که خیلی برای قوه مجریه کم است.

در عین حال، می‌خواهم بگویم علیرغم همین معدودیت اختیارات دولت می‌توانست خیلی بهتر از این عمل کند. از همین جا می‌خواهم از روشن‌بینی و شجاعت و قاطعیت رهبری معظم انقلاب تقدیر و تشکر کنم. وقتی می‌خواستیم با ۱+۵ مذاکره کنیم، در هر صورت آمریکا هم در جرگه قدرت‌های اروپایی بود که ایشان گفتند من به این مذاکره خوش‌بین نیستم اما اگر کار بر این منوال و مدار قرار گرفت و کشور از تنگنا خارج می‌شود، این مذاکرات را انجام دهید.

خب برجام انجام شد. برجام موقعیت بسیار ممتازی را برای کشور فراهم کرد. در هر صورت آن تحریم‌هایی که ما را ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل قرار می‌داد برداشته شد و به اصطلاح تبادلات مالی، اقتصادی گسترده‌ای می‌شد انجام بگیرد. اگر به یاد داشته باشید در سال اول برجام بسیاری از کشورهای اروپایی و مسئولین کشورهای اروپایی سفر داشتند و صحبت از قراردادهای بسیار گسترده با بوئینگ، ایرباس و کمپانی‌های نفتی شد، ولی بدشانسی این بود که یک سال از برجام نگذشته بود که آقای ترامپ سرکار آمده بود. خود ما هم نتوانستیم از این موقعیت استفاده کنیم. من به عنوان عضو شورای پول و اعتبار عرض می‌کنم که بانک‌های ما و نهادهای پولی و مالی ما از موقعیتی که برجام فراهم کرده بود، اگر کار آنها منطبق با ضوابط و استانداردهای روز دنیا بود خیلی بهتر می‌توانستند این تبادلات مالی را بین کشورهای اروپایی و ایران و بانک‌ها برقرار کنند که متاسفانه در این زمینه هم مقداری شاهد کاهلی و کندی کار هستیم که بخشی به این برمی‌گردد که فرسودگی ساختار بانکی داریم.

ما از اروپا توقع داریم، اروپایی که خیلی برای برجام ارزش قائل است و آن را نتیجه مذاکره و تعامل فیمابین چند کشور می‌داند برای برقراری امنیت و صلح پایدار جهانی است باید بیش از این به تعهدات خود عمل می‌کرد. آنها صراحتاً تعهد دادند اگر امریکا هم از برجام خارج شد، ما هر مقدار ایران از خروج آمریکا متضرر شده است، جبران می‌کنیم. آقای مکرون هم اظهار تاسف کرده الان بیاد جبران کند. همین حرفی که می‌زنم را انجام دهد. یک میلیارد دلار، ده میلیارد دلار، ۵۰ میلیارد دلار، ۱۰۰ میلیارد دلار مجموعا کشورهای اروپا خط اعتباری برای ایران باز می‌کنند. این کاری است که به راحتی می‌شود انجام داد؛ حالا یا اروپا توانائی ندارد یا در پازلی بازی می‌کند که امریکا طراحی کرده است.

*دو مسئله را نمی‌توانم بگذرم و قدری درباره آن بحث کنیم، بعد به موضوعات دیگری که اشاره کردید برسیم. یکی درباره اختیارات دولت است. من با آن ۲۵ درصد قانع نشدم، کسی که در انتخابات عظیمی که این همه مردم شرکت می‌کنند و خودشان تلاش می‌کنند و در معرض می‌گذارد تا به ۲۵ درصد اختیارات برسد؟ این جا نمی‌افتد. یا نمی‌داند چنین چیزی است پس این اشکال به خود او برمی‌گردد یا می‌داند و همه چیز را قبول دارد. خیلی چیزها دست دولت است. پول دست دولت است، اعتبارات دست دولت است، لایحه بودجه دست دولت است، صندوق توسعه دست دولت است. خود شما بالای کار هستید و می‌بینید.

بعدش هم آقای روحانی کسی است که از ابتدا در نظام بوده و همه چم و خم‌ها را می‌شناسد. وقتی وارد صحنه شده همه چیز را می‌داند. نکته دوم درباره برجام که اشاره کردید، به نظر من درست است که تلاش دیپلمات‌هایمان را نباید نادیده بگیریم که تلاش داشتند ولی آن ۹ شرطی که مقام معظم رهبری گذاشتند به نظر آدم‌های متخصص این حوزه که خود شما هم هستید، بیشتر دیده می‌شد ما خسارات کمتری می‌دادیم. این درست است؟

بله. ببینید در هر صورت خود رهبری که سایه ایشان مستدام باشد و مرتب کارها را رصد می‌کنند، کمیسیونی هست که هر سه ماه یکبار تشکیل می‌شود و کار را رصد می‌کند، اگر ایرادات و اشکالاتی داشت که گزارش آن هم چاپ می‌شود و در محضر عموم هم هست و مردم هم ملاحظه می‌کنند، حتی می‌خواهم بگویم گاهی کم‌لطفی‌هایی که نسبت به دیپلمات‌های ما شده خود رهبری وارد شده‌اند و از اینها حمایت کردند. این نشان‌دهنده دید ژرف ایشان است و اینکه در معرکه‌ای که ما واقع شده‌ایم، نمی‌توان پشت دیپلمات‌هایمان را خالی کنیم ولی اگر آن شرایط به نحو دقیق‌تری مراعات می‌شد، ما می‌توانستیم نتایج موثرتر و بهتری را داشته باشیم.

*یکسری سر قضیه ایده بیت‌کوین گفته بودید سال ۲۰۰۸ امریکایی‌ها با آن بحران مواجه شدند با این ایده‌ای که داده بودند ورود کردند و خیلی از مشکلات را حل کردند ولی ما درون کشور اصلاً چیزهای متناقضی داریم. اصلا یک توضیح درباره این بیت‌کوین بدهید که چیست؟ چون برای مردم هنوز جا نیفتاده است. بعد اینکه این قوانین متناقض را باید چه کار کرد؟

بیت‌کوین پول مجازی است. دستگاه‌هایی هست که «ماین» می‌کند بر مبنای فرمول‌های ریاضی است و زحمات زیادی را می‌کشند و برق زیادی هم مصرف می‌شود و این بیت‌کوین را استحصال می‌کنند. دو سه ویژگی عمده و مهم هم دارد که این قدر مقبول واقع شده است. این که قابل تقلب و تخلف نیست، اما رمز را اگر کسی دست پیدا کند، می‌توانند در رمز تقلب کنند ولی خودش پولی است که قابل تخلف و تقلب نیست. معامله بیت‌کوین جایی تخلف برای آن واقع نیست. یعنی در قوانین ما معامله بیت‌کوین شود، هیچ ایراد و اشکالی ندارد. هنوز قانونی نیست که منع کند ولی ورود دستگاهها و تجهیزات ممنوع است. اینکه چطور این دستگاه‌ها و تجهیزات وارد شده خیلی عجیب و غریبی است.

به علاوه چون مصرف برق زیادی دارد، برای مصرف برق هم باید ضوابط و مقرراتی وزارت نیرو تعیین کند. اولاً اگر غیرمجاز است که این دستگاه‌ها نمی‌تواند کار کند و اگر مجاز است مصرف انرژی و برقش باید تعیین شود.

*گفته بودید بر اساس قانون مبارزه با پولشویی استفاده از بیت‌کوین ممنوع است. درست است؟

بر اساس قانون مبارزه با پولشویی معامله بیت‌کوین ممنوع است، ولی ماین کردنش ایرادی ندارد.

*ولی باز دستگاه آوردن آن هم ممنوع است.

معامله بیت‌کوین که محدود به ایران نیست. در خارج و در فضاهای مجازی، پول مجازی وجود دارد و می‌توانند معامله کنند ولی بر اساس قانون پولشویی معامله آن ممنوع است ولی ماین کردن آن ممنوع نیست و واردات دستگاه‌ها هم ممنوع است. عجیب معادله‌ای می‌شود. دستگاهی را قاچاق می‌آورند. انرژی برقی که باید به مردم بدهیم، روی مصرف انرژی بسیار سوبسید و یارانه می‌دهیم، مصرف برق زیادی دارد که باید محاسبه شود.

من می‌خواهم عرض کنم ۶ ماه پیش، بیت کوین ۵ هزار دلار بود و الان حدود ۱۱ هزار دلار است. فقط استحصال یک بیت‌کوین حدود ۳۵ میلیون مصرف انرژی دارد یعنی یارانه انرژی آن است.

*۳۵ میلیون تومان!؟

بله. یعنی ۱۱ هزار دلار است. آن قیمت ۵ هزار دلار به ۱۱ هزار دلار رسیده است. ۳۵ میلیون هم یارانه انرژی است که دولت داده است. خب کسی که بخواهد ۱۱ هزار دلار بفروشد، باید پول مصرف برق و انرژی‌اش را هم پرداخت کند. ان‌شاالله که برق صنعتی است، ولی در کارگاه‌ها و باغات و کشاورزی از برق کشاورزی که مفت است، استفاده می‌کنند.

*این‌ها را چه کسانی می‌آورند؟

خود افراد و برخی از دستگاه‌ها می‌آورند؛ این باید بررسی می‌کنند.

*بدون ارتباط که نمی‌توانند بیاورند چون قاچاق است.

قاچاق که در کشور باریده است و این همه چیز وارد می‌شود. یک فسادی در هر صورت هست.

*همین دیگه؛ این فساد است

ما نمی‌توانیم بر این فساد چشم بپوشیم. اینها دارد بررسی می‌شود و به نهادهای مربوطه زودتر اعلام کنند اگر خلافی انجام می‌شود.

*شما عضو شورای پول و اعتبار از طرف مجلس هستید و از طرف شورای پول و اعتبار هم عضو هیات انتظامی نظارت بر بانک‌ها هستید.

بله.

*تخلفات بانک‌ها افزایش پیدا کرده یا کاهش داشته است؟

بانک ها نیاز به اصلاحات ساختاری دارند. یک ضرورتی است که خود رهبری بر آن تاکید کرده است.

*ولی هنوز هیچ کاری انجام نشده است.

پول می‌خواهد.

*یعنی چه؟

یعنی وضعیت اقتصادی کشور باید مطلوب باشد که وقتی اصلاحات بانکی اعمال شد، خطوط اعتباری بانک مرکزی در اختیار بانک‌ها قرار دهد و ممکن است در جاهایی منجر به ورشکستگی یک بانکی بشود و ممکن است موجب ارتقای بانکی بشود و در هر صورت، متکی به پول زیادی است که در اقتصاد گردش داشته باشد و خیلی هم آثار رشد تورمی و نقدینگی نداشته باشد، یعنی یک اصلاحات همه جانبه در سیستم بانکی مستلزم تامین منابع مالی زیادی است که ما مواجه با بحران نشویم.

شما ببینید یکی دو موسسه فقط مردم متوجه شدند چه اتفاقی در موسسه رخ می‌دهد، با چه حجمی از مراجعین مواجه شدند و متاسفانه از جیب مردم این خسارات پرداخت شد. من اولین سوالم از مسئولین بانک مرکزی و مخصوصاً معاون حوزه نظارتی این است که چه کسی این آدم‌های کم صلاحیت و بعضاً بی صلاحیت را تائید کرده است؟

*و به آنها مجوز دادند.

چطور یک حاجی بازاری مدیرعامل یک بانک شده است؟ هنوز هم داریم.

*جواب چیست؟

شده است آقا، سفارش شده، فشار بوده، مجلس گفته، نماینده‌ها گفتند، وزیر گفته است ولی این اصلاً قابل پذیرش و قبول نیست.

*الان چند درصد از این انتصاباتی که در راس هرم بانک‌ها شده بر اساس فرمایش شما بر اساس تعهد و تخصصی است که نیاز است؟

من بیشتر از نصف نمی‌بینم. ممکن است برخی اسماً یک کاغذ و مدرکی داشته باشند.

*ولی باز نصف هم بد نیست.

نه، خوب هم نیست یعنی مدرکی هم داشته باشند و لیسانس حسابداری و یا فوق‌لیسانس مالی داشته باشند، ولی آن شایسته‌ای که باید بانک را اداره کنند نیست. اغلب هم در جلسات هیات انتظامی می‌آیند و خیلی حرفی برای گفتن ندارند.

*شما در کمیسیون برنامه و بودجه فرد شناخته‌شده‌ای هستید؛ اتفاقی که پارسال افتاد، جهش قیمت دلار بود. چند تن از رفقای شما از سمت همفکران شما و از اصولگرایان در این برنامه صحبت کردند. هنوز ابعاد پوشیده‌ای دارد که چه اتفاقی بود که رخ داد و حتی برخی از افراد مثل آقای پورابراهیمی می‌گفتند ما تذکر دادیم و پیگیری کردیم و گفتیم داریم این قضیه را می‌بینیم یا خیلی‌ها در این زمینه صحبت کردند. چه اتفاقی افتاد؟ هشدارها به دولت داده شده بود یا این که در عمل انجام شده قرار گرفتند؟

ببینید جهش قیمت دلار قابل پیش‌بینی بود، یعنی ما ...

*به خاطر کنترل تورم؟

بله. هم کنترل تورم و هم رکود تورمی بود و هم اینکه تعاملات گسترده‌ای با دنیا نداریم. قیمت کالاهایی که تولید می‌کنیم، زیاد است و کیفیتش کم است و قابل عرضه به بازارهای بین‌المللی نیست. تخلف و تقلب‌هایی که در صادرات و واردات انجام می‌شود. مجموعه این فعل و انفعالات نشان می‌داد که قیمت دلار مواجه با جهشی خواهد شد و به نظر من هم عیب هم ندارد، یعنی اگر ما کشور را در وادی هدایت کنیم که همه چیز بر مبنای قیمت واقعی شکل بگیرد، یعنی دلار قیمت واقعی خود را داشته باشد و جلوی امضاهای طلایی و رانت‌ها گرفته می‌شود. تولید کالا با استفاده از رانت نباشد، تولید کالا بر مبنای قیمت واقعی دلار باشد، آن زمان تولیدکننده کالا هم باید کیفیت تولید را بالا ببرد و هم ارزان‌تر دربیاورد و هم بازار فروش پیدا کند.

و تجدید نظر در همه امور کشور نیاز است. من متخصص کشاورزی هستم و تعصب به این بخش دارم ولی تولید کشاورزی ما مقرون به صرفه هست؟ شما از مقوله آب مجازی اطلاع دارید؟ آب مجازی یعنی میزان آبی که در تولید یک واحد کالا مصرف شده است. مثلاً یک کیلوگرم گوشت قرمز حدود ۱۷ هزار لیتر آب مصرف می‌کند. باید در کشاورزی تجدیدنظر بشود؛ ما کشور کشاورزی نیستیم. یک زمانی با آقای کلانتری و دوستان محیط زیست و منابع طبیعی محاسبه کردیم، قیمت یک کیلو گوشتی که عشایر تولید می‌کنند چند باشد، خوب است؟ دو و نیم میلیون تومان!

*یک کیلو گوشت؟

بله. برای اینکه مراتع ما ظرفیت ۴۰ میلیون واحد دامی دارد و الان به عنوان حمایت از عشایر ۱۲۰ میلیون واحد دامی در مراتع ما چرا می‌کنند. مگر کارکرد مراتع فقط تامین علوفه دام است؟ این مراتع مثل اسفنج باید آب را بگیرد و آن را به آبخوان تزریق کند. کارهای آبخیزداری و آبخوان‌داری انجام شود و جلوی فرسایش خاک را بگیرد. وقتی سه برابر ظرفیت دام در این مراتع چرا می‌کند، سرشاخه‌ها را می‌خورند و درختان و بوته‌ها را نابود می‌کنند و بعد سیل می‌آید و وضعیتی که در گلستان و خرم‌آباد داریم که هنوز نتوانسته‌اند خاکی را که باران با خودش آورده لایه‌روبی کنند. این را حساب کنید گوشتی که عشایر تولید می‌کنند کیلویی دو و نیم میلیون تومان می‌شود.

آیا باید گوشت تولید کنیم؟ آیا باید گوشت قرمز تولید کنیم؟ به نظر من ما در تولید بسیاری از کالاها باید تجدید نظر کنیم.

ما هندوانه با آب مجازی که خدمت شما عرض کردم، مثلاً کیلویی ۵ دلار برای خودمان اگر ارزش آن آب را در نظر بگیریم، کیلویی یک دلار یا نیم دلار صادر می‌کنیم و خیلی باد به غبغب می‌اندازیم که خودکفا شدیم و صادرات داریم. ژاپن الان ۸۰ درصد مصرف آب شربش از آب مجازی دارد. یعنی محصولات کشاورزی که پر آب‌خواه است از خارج وارد می‌کند، هندوانه را از بیرون می‌آورد و ما این محاسبات را نداریم. آب خود را در جایی بکار می‌برد که ارزش افزوده دارد. در صنعت کجاها مزیت دارد که سرمایه‌گذاری کنیم؟ در نفت، گاز و صنایع وابسته که پتروشیمی است و توریسم و گردشگری مشاغلی است که مزیت کشور ما بسیار بالا و فراوان است.

ما مثلاً در پالایشگاه بندرعباس ۳ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری برای یک‌هزار شغل کردیم. هر شغلی ۳۹ میلیارد تومان درآمده است؛ من بحث نمی‌کنم، می‌گویم گندم کالای استراتژیک است و باید تولید کنیم. بنزین کالای استراتژیک است و باید تولید کنیم ولی ببینیم کشور را چطور اداره می‌کنیم؟ پالایشگاه آبادان بزرگ‌ترین پالایشگاه ما است و در سال معادل یک میلیارد دلار ضرر می‌دهد. آیا باید این را نگه داریم؟

باید حساب اشتغال جایگزین را هم کنیم ولی یک جاهایی باید جراحی‌هایی انجام دهیم. ما الان پراکنده‌کاری در اقتصاد داریم. در ۱۴۰ حوزه فعالیت می‌کنیم. کره در چند حوزه فعالیت می‌کند؟ در ۶ حوزه. آلمان در چند حوزه فعالیت می‌کند؟ در ۱۴ حوزه. معنی ندارد در همه امور خودکفا شویم. باید مزیت‌های خودمان را ببینیم. در صنعت توریسم سرمایه‌گذاری کنیم، در پتروشیمی سرمایه‌گذاری کنیم، در معدن و ذخایر معدنی سرمایه‌گذاری کنیم. بانک جهانی برآورد کرده به ازای هر شغلی که در معدن ایجاد شود ۱۷ شغل جانبی و غیرمستقیم ایجاد می‌شود. ما چه استفاده‌ای می‌کنیم؟

*اینی که شما می‌گویید هم ما را امیدوار می‌کند که چنین ظرفیت‌هایی هست و هم ناراحت می‌شود که فرصت‌ها از دست می‌رود.

من همین را عرض می‌کنم.

*باید مغز متفکری از آدم‌های متخصص فارغ از جهت‌گیری‌های سیاسی با هم بنشینند و به جمع‌بندی برسند. احساس می‌کنم اکثر حرف‌های شما درست است. باید مغز متفکری درباره این برنامه‌ریزی کند. نمی‌توان همینطور رها به جایی برسیم.

بله. همان مطلبی که رهبری فرمودند استارت را بودجه زدند؛ اصلاح ساختار بودجه و اصلاحات اساسی ساختاری. باید دو مجلس داشته باشیم. نیازمند اصلاح قانون اساسی است. انقلاب ما مردمی است و مردم نماینده‌ها را با شور و شوق انتخاب می‌کنند، حق مردم هم همین است، ولی یک زمانی در برخی از کمیسیون‌های ما دو متخصص هم نیست! چرا؟ این مجلس سطح اول منتخب مردم باشد و مجلس سطح دوم، بیاد تخصصی نگاه کند. مجمع تشخیص الان آن کارکرد را ندارد، مجمع هر ایراد و اشکالی که بین شورای نگهبان و مجلس واقع شود رفع ایراد می‌کند.

*دقیقاً همین حرف شما را آقای باهنر هم می‌زد.

اگر مجلس دوم داشتیم، مجلس تخصصی بود و می توانست یک تعدادی انتصابی و یک تعدادی انتخابی باشد.

یکی از موارد دیگر این شوراهاست. شوراها آمده‌اند کار کنند، اگر آمده‌اند کار کنند باید کار اجرایی انجام دهند، نباید شورای شهرداری باشند. فقط مراقب باشند شهردار این دو ریال پولی که نمی‌تواند، گیر بیاورد و باید پمپاژ کنند و از وزارت کشور کمک بگیرند، این دو ریال کجا صرف می‌شود؟ شوراها باید اختیارات اجرایی داشته باشند. همین که الان مورد انتقاد شورای نگهبان است و طبق قانون اساسی است.

اگر شوراهای ما قدرت اجرایی داشته باشند، شورای شهر می‌شود؛ آب، فاضلاب، برق، گاز به نمایندگی از مردم مدیریت می‌کنند. این یکی دیگر از موارد است. انتخابات به نظر من باید استانی شود. حالا که دو مجلسی نداریم، این را می‌توانستیم خودمان حل کنیم، یعنی یک دید موسع‌تری نسبت به حوزه انتخابیه داشتیم. الان ۳۰ نماینده تهران دارد و یک حوزه انتخابیه است؛ خب استان یزد هم یک حوزه انتخابیه تلقی شود. اگر نه، گیر قانون اساسی دارد رفع شود، دو سطحی شود. مجلس استانی شود سطح مجلس بالا می‌آید. آدم‌هایی که کلان‌نگر هستند وارد می‌شوند.

*ولی خب این نگرانی هم هست که ارتباط مجلس با مردم تضعیف می‌شود.

نه، تضعیف نمی‌شود، برای آن هم می‌توان برنامه‌ریزی کرد. نماینده‌های تهران مگر شش ماه یک بار یکی پردیس نمی‌رود و یکی شهر ری نمی‌رود؟

*ارتباط آنها ضعیف است. این را قبول کنید. ارتباطی که شما در اردکان با بدنه مردم دارید اینجا در تهران ندارند.

این را باید یکطوری حل کنیم. این را قبول دارید که اگر مجلس استانی شود چهره‌های کلان‌نگرتر و ملی‌تر وارد می‌شوند؟

*بله، ولی دو مجلسی که خیلی بهتر است.

خیلی خوب است. اگر آن شود مقصود حاصل است.

*آقای تابش متولد ۵ مهر ۱۳۳۷ در اردکان هستند. مادر در قید حیات هستند و خدا ایشان را حفظ کند. پدر در قید حیات نیستند؟

خیر.

*خدا ایشان را رحمت کند. پدر چه کاره بودند؟ کشاورز بودند؟

خیر. خدا رحمت شان کند پدر من یک عنصر فرهنگی بود، آموزش و پرورشی و معلم بودند، ولی آنقدر فرد باسخاوت و متدین و متشرع و مهربانی بود که ما در اردکان ۳۰ سالی که پدرم معلم بود خانه نداشتیم؛ اجاره‌نشین بودیم.

*نوه آیت‌الله سیدروح‌الله خاتمی هستید.

بله.

*مادر شما هم فرزند ایشان هستند. ایشان از آدم‌های معتمد امام و نماینده امام در استان یزد بودند. درست است؟

بله.

*شما رئیس دفتر ایشان هم بودید.

بله؛ افتخار داشتم. پدربزرگ ما صفات و ویژگی‌های بسیار زیادی داشتند، در نزد عرفا و صلحا و روشنفکران کاملاً شناخته شده بودند، ولی عامه مردم کمتر شناختی از ایشان داشتند.

بعد از شهادت مرحوم شهید آیت‌الله صدوقی، امام حکم کردند که ایشان نماینده ولی فقیه در استان یزد شوند. سه بار رفت و آمد شد و پیغام دادند و شخصیت‌های معتبری از طرف امام آمدند، آقا قبول نمی‌کردند و می‌گفتند من کهولت سن دارم و آقای صدوقی هم ویژگی‌های ممتازی در استان یزد داشتند و ۳۰-۲۰ سال در استان یزد بودند، ایشان اصالتاً کرمانشاهی بودند از آنجا به یزد آمده بودند. دفعه سوم امام گفتند هر عذری شما دارید من هم دارم، اگر کهولت سن دارید من هم دارم و باید قبول کنید.

*آن زمان چند ساله بودند؟

قبول کردند. آن زمان ۷۶ ساله بودند. با اصرار حضرت امام قبول کردند، من هم جبهه بودم. همین جا باید از همسر مرحومم یاد کنم که انسان بسیار فداکاری بود، ما عقد کردیم، بلافاصله جبهه رفتیم. ۴۵ روز دیگر در زمانی بود که کوموله و دموکرات‌ها گوش می‌بریدند و مثله می‌کردند، ۴۵ روز از ما خبر نداشتند.

حالا این زنی که تازه ازدواج کرده و در خانه پدر ما بودند، همین خانه‌ای که بعد از ۳۰ سال خریدند، آنجا ساکن بودیم. دو سه سالی آنجا ساکن بودیم. بعد دوران جبهه را می‌گذراندم. سال ۶۱ بود که این اتفاق افتاد و مرحوم آیت‌الله صدوقی شهید شدند و آیت الله خاتمی به اصرار حضرت امام (ره) نماینده ولی فقیه در استان یزد شدند.

جلسه‌ای گذاشتند اقوام و آشنایان و دایی‌ها و سایرین این قرعه را به نام من زدند. من ابتدا قدری سختم بود که جبهه را رها کنم، ولی گفتند یک نفر از بستگان باید نزد آقا باشد، چون ما اردکان خانه اجاره‌ای داشتیم درب خانه با خانه مرحوم آیت‌الله خاتمی در یک جا باز می‌شد. همان خانه ای که مکرر رهبری معظم انقلاب اسلامی تشریف‌فرما شدند.

*گفتید حضرت آقا قبل از انقلاب با آیت‌الله خاتمی ارتباط داشتند. این ارتباط چطور بود؟ به خاطر تبعید به آنجا بود؟

نه، یک دوست مشترک ... اولاً مرحوم آیت‌الله خاتمی وقتی مشهد در قبل از انقلاب مشرف می‌شدند، حداقل سه ماه می‌ماندند. نمی‌دانم، واسطه حلقه وصل ایشان مرحوم آیت‌الله آشتیانی بود و بعد وقتی با هم آشنا شدند، خیلی شیفتگی متقابل ایجاد شد؛ یعنی آقا روشنفکر بودند و همه کتاب‌های مرحوم شریعتی را پدربزرگ ما خوانده بودند، رادیو داشتیم و زمان طاغوت پیک ایران که برای کمونیست‌ها بود یا BBC و اخبار آن را از رادیوی ما گوش می‌دادند. حوزه علمیه اردکان یک زمانی روحانیت می‌گفتند این روزنامه‌ها اوراق ضاله است ولی از روز اولی که کیهان و اطلاعات متولد شدند، آرشیوش در حوزه علمیه اردکان که پدربزرگ من سرپرست آن بود، موجود است.

این تقارب فکری باعث پیوند بسیار عمیقی بین رهبری معظم و مرحوم آقای خاتمی شد و در دوران تبعید هم این ارتباط تداوم یافت. به یاد دارم، نوجوانی بودم و پدربزرگ ما یک‌باره تصمیم گرفت به ایرانشهر برود که آقا در ایرانشهر تبعید بودند. گفتیم شما پیرمرد ۷۰-۶۰ ساله و این گرمای سخت، ولی گفتند باید بروم و وظیفه خود را عملی کنم. جهات مختلفی هم سر زدن ایشان داشت. به ایرانشهر رفتند.

*شما هم با ایشان رفتید؟

ما هم از همان زمان آشنا شدیم. رهبری گاهی می‌گویند آقای تابش می‌گویند من را معرفی می‌کنند، به شخصیت‌های دیگر می‌گویند ایشان این اندازه بود که به ما سر می‌زد. یا در دوران جبهه، یک فراخوان و اطلاعیه‌ای دادند که الان جبهه نیاز به نیرو دارد و نیروها به جبهه بیایند. به پدربزرگ ما سرم خون وصل بود، یعنی خون تزریق می‌کردند، سرم را کشیدند گفتند برویم. گفتم کجا برویم؟ با این وضعیت که تحت نظر دکتر هستید نمی‌شود. گفتند نه، رهبری گفته است و باید برویم؛ آن زمان رئیس‌جمهور بودند. ایشان گفته‌اند جبهه نیاز به نیرو دارد و من نمی‌توانم خودم نروم و فراخوان بدهم که مردم بروید. ایشان سرم خونی که وصل بود را کشید و به تیپ الغدیر رفت.

*رفت؟

بله. من هم در خدمت ایشان رفتم. یک خاطره هم دقت و مراقبت آقای خاتمی را در صرف بیت‌المال می‌رساند. من آن زمان جوان بودم و مثلاً ۲۳-۲۰ ساله بودم. از یزد که می‌آمدیم، مردم یزد بسیار به جبهه کمک می‌کردند. هم زمان شهید صدوقی و هم زمان آیت‌الله خاتمی اینطور بود. من قدری پول نو از همین محل کمک‌های مردمی با خودم آوردم و گفتم شب عید غدیر این پول بین رزمندگان توزیع شود. آن شبی که آقا بودند، چند تن از مقامات و صاحب منصبان در جلسه‌ای گسترده‌ای آمدند و گفتند عیدی به ما بدهید. منِ جوان گفتم پول موجود است و آوردم. دیدم قدری ناراحت و مکدر شدند و به روی خود نیاوردند و اعتنایی به این نکردند که عیدی بدهند. بعد که داخل اتاق رفتند گفتند چرا شما گفتید که پول هست و پول آوردیم. من هم گفتم، پول آورده بودم و من فکر کردم تشویقم می‌کنید که پول همراه خود دارم و حواسم هست.

گفتند این پول بیت‌المال است، پول سید روح‌الله خاتمی نیست که من دست کنم و ۱۰-۵ تومان به عنوان عیدی بدهم. فرمانده تیپ را صدا زدند و هر چه پول آورده بودیم به آن فرمانده دادند و گفتند این را بین مردم توزیع کنید و بگویید پول و اهدایی مردم استان یزد به رزمندگان است.

*بعد از رحلت امام (ره) با توجه به ارتباط متقابلی که با رهبر انقلاب داشتند نسبت به انتخاب آقا برای رهبری چه عکس‌العملی داشتند؟

یک آرامشی گرفتند چون ۴۰-۳۰ سال هم را می‌شناختند و فکر آنها به هم نزدیک بود. ایشان را واجد شرایط و ویژگی‌هایی می‌دانستند که می‌تواند بار کشور را به سرمنزل مقصود برساند.

*و روزهای آخر عمر خود شنیده بودم ایشان انار دست‌چین می‌کردند و برای رهبر انقلاب می‌فرستادند.

اردکان خانه‌های ما که آنجا است ساختمان‌های قدیمی جلویش باغچه دارد. زمستان‌ها در خانه بودند که نزدیک حوزه علمیه بود و تابستان که از درس فارغ می‌شدند، باغچه‌ای که درخت انار داشت، بودند. همین دست‌چین کردن انار بود، هر وقت خودشان به باغ می‌آمدند خودشان این کار را می‌کردند. خدمت رهبری می‌فرستادند که این امر خوب همین طور در هر صورت استمرار دارد و خاطرات بسیار خوبی رهبری از باغ دارند.

*یعنی هنوز علی آقا می‌فرستادند؟

بله.

*اینطور شنیدم که آیت‌الله خاتمی دست‌چین می‌کردند و دعا هم می‌خواندند.

بله؛ آن ارتباطات خیلی وسیع است.

*آقای تابش چه سالی ازدواج کرد؟

ما سال ۶۲ ازدواج کردیم که ۲۵ ساله بودم.

*چطور با حاج خانم آشنا شدید؟

دخترعمه من بودند.

*خدا ایشان را رحمت کند. خیلی علقه به ایشان داشتید.

بله. انصافاً انسان بسیار ممتاز، دبیر و فرهنگی بسیار شایسته که بسیار تعصب داشتند، یعنی مدیر بود و تعصب داشت که مدرسه‌اش باید اول شود. شاگردان آن باید اول شوند در عین حال ۴ فرزند من را بزرگ کردند. ما خیلی خبر نداریم و بخشی درگیر جنگ و بخشی درگیر دفتر مرحوم آقا بودیم و بخشی بعد از انقلاب فرهنگی، تحصیلات را رها کردیم و یکباره تحصیلات را ادامه می‌دادیم و همه زحمات روی دوش ایشان بود و علاوه بر ویژگی‌های ممتاز فرهنگی، اخلاقی، انسان بسیار متعبد و متشرعی بود و تربیت دینی در فرزندان ما هم نفوذ کرده و همان ختم‌ها و زیارت‌ها دارند.

*چند نوه دارید؟

۳ تا نوه دارم. اولین نوه از دختر بزرگم زهراست که زهرا ۳۲ ساله است؛ دخترش بشری ۷ ساله است و مسیح هم روز تولد حضرت مسیح به دنیا آمد که ۶ ماهه است و دختر دومم، حمیده که یک سال با زهرا فاصله دارد ۳۱ ساله است، پسری ۶ ساله به نام محمدطه دارد.

کریم هم ازدواج نکرده و خیلی همه تاکید می‌کنند و مورد علاقه آقا هم هستند، خیلی لطف به ایشان دارند، ۳۴ ساله است و محمد هم ۲۴ ساله است.

*آن دوتا هنوز پیش شما هستند.

بله.

*حاج خانم چه شد که به رحمت خدا رفتند؟

دو سه سال مبتلا به درد مفاصل بودند که پیش یک دکتر برجسته و فوق تخصص مغز و اعصاب رفتند و بیشتر تشخیص دادند که از مغز و اعصاب است. من یک روز در مجلس ششم با یکی از دوستان پزشک مجلس مشورت کردم و گفت دکتر روماتولوژیست هم ایشان را ببرید. دکتر روماتولوژیست بردیم و ایشان تشخیص داد مبتلا به روماتیسم مفصلی هستند و دیر متوجه شدند و این نفوذ و رسوخ کرد و عضلات بی‌حس می‌شد.

از پائین شروع به بی‌حس شدن کرد ولی علت فوت ایشان سکته قلبی بود. خدا دوست می‌داشت به افتادگی و وضعیتی که همه از آن فراری هستیم نیفتند. خدا رحمت‌شان کنند.

*بعد از ایشان به ازدواج فکر نکردید؟

نخیر. ما یک کانون گرم خانوادگی با بچه‌ها داریم. من می‌گویم زن و شوهر دوست هم هستند، خوب است. مقدم بر رابطه زن و شوهری، دوستی است. آنقدر با بچه‌ها عالم یکی هستیم درست نبود من این رابطه عاطفی را برهم بزنم.

*اهل تفریح هستید؟

بله؛ خدا رحمت کند علی رغم وقت کمی که داشتم، برای خانم و دخترانم هر سال چندین روز وقت می‌گذاشتم، حتی خریدها را علیرغم این که خیلی آدم دقیق و منضبطی هستم و وقت خود را بیهوده صرف نمی‌کنم، حتی خرید با آنها می‌رفتم. خرید ۸-۷ ساعته منظور است. بروم، بایستم، پرو کنند، بپسندند. سلیقه من هم بد نیست. اینها می‌گویند خوب است. گاهی با هم سینما و پارک و سفر می‌رویم. الان مادرم قدری ناتوان و ویلچری شدند. با همه خانواده ایشان را مشهد بردیم و خیلی نظم و برنامه‌ریزی بود.

*برای هر کسی مسئولیت تعیین می‌کنید؟

بله.

*خیلی پادگانی است. (می‌خندد)

نه، پادگانی نیست. اگر می‌خواهید کشور شما و شهر شما اینطور شود باید نظم داشته باشید. اوصیکم بتقوالله و نظم امرکم. تایپ می‌کنیم که مثلا ساعت پرواز این است و الان وارد می‌شویم و این موقع حرم می‌رویم.

*مثلاً می‌گویید مسئولیت مادر الان با فلانی است.

بله. چرا که آنجا با هم بحث نکنیم که من می‌خواهم ببرم و خوابم می‌آید. مادر هم خجالت نکشد. برای حفظ احترام مادر است. همه چیز مشخص است و هر کسی برگه دارد. اغلب همه با هم زیارت می‌رفتیم ولی در هر صورت این برنامه‌ریزی وجود که مسئولیت هر کسی مشخص باشد.

* بچه‌ها گله نمی‌کنند؟

نه، ممنون هم می‌شوند.

*شما قبل از انقلاب رشته محیط زیست دانشگاه تهران قبول می‌شوید، بعد هم سربازی و به فرمان امام به تظاهرکنندگان می‌پیوندید. در قبل از انقلاب دستگیر هم شدید؟

نه، کار ما جالب بود، یعنی همان تربیت و اخلاق خانوادگی و تاثیرپذیری از مرحوم آیت‌الله خاتمی و دایی‌های بزرگوار و مکرم از جمله جناب آقای سید محمد خاتمی که آن زمان این جلسات روشنفکری را در ماه‌های مبارک رمضان ایشان اداره می‌کرد. آن هم با دورانی مصادف شد که ما خدمت بودیم و امام فرمان دادند و ما هم از خدمت سربازی فرار کردیم و جالب است، در عین حال که فرار کرده بودیم در جلسات راهپیمایی شرکت می‌کردیم.

یادم هست داخل وانت که پوشش داشت علیرغم این که سرباز فراری بودیم آنجا شعار هم می‌دادیم که مردم هدایت به انقلاب می‌شدند.

*۶۸ فکر می‌کردید بعد از امام آیت‌الله خامنه‌ای رهبر شوند؟

نه، من واقعاً دلم می‌لرزید. دایی ما که نائب رئیس مجلس هم بودند، نوه امام را دارند؛ داماد آقای اشراقی هستند. آقا سیدمحمد هم با احمد آقا خیلی نزدیک بودند، ارتباطات تنگاتنگ و نزدیکی داشتیم. از بیماری و کسالت امام بیشتر از مردم می‌دانستیم و واقعاً دل ما می‌لرزید.

الحمدالله خبرگان تصمیم به جا و شایسته را گرفت و علیرغم این که خود آقا موافق نبودند رهبری را به ایشان محول کرد و ایشان هم جزو افراد بسیار ... یعنی واقعاً خودم به داشتن چنین رهبری افتخار می‌کنم.

*گفته بودید اگر اصلاحات نبود شاهد بازگشت به دوران خفقان و استبداد بودیم.

چه کسی گفته است؟

*شما گفتید.

چه زمانی گفتم؟

*یک مصاحبه‌ ای شد که فکر می‌کنم برای دو سال پیش است.

نمی‌دانم در چه موقعیتی بود که این حرف را بیان کردم، الان با شما هم خیلی حرف می‌زنم و بخواهید یک قطعه از آن را بیان کنید ... عرض کردم، مشی و روش اصلاحات حرکت بر مدار قانون است، برای مقابله با کژی‌ها و کاستی‌ها است.

*آن سر جای خود است.

در هر صورت کشور در مداری قرار گرفته بود که اگر به نظر من حرکت اصلاحی نبود، بسیار تفرق بین مردم و حاکمیت ایجاد می‌شد؛ اصلاحات پیوند داد.

*یعنی عملکرد دولت آن زمان داشت این شرایط را رقم می‌زد؟

مجموعاً منظور است. نه فقط عملکرد دولت مدنظر باشد. مجموعاً مدنظر است. مسئولین خود را تافته جدا بافته از مردم می‌دانستند.

*ولی خب آن زمان اصلاح‌طلبان خیلی آقای هاشمی را نقد می‌کردند.

بله، ولی خدا آقای هاشمی را رحمت کند که ایشان را «امیر بی گزند» می‌گفتم و واقعاً کسی بود که می‌شد همه حرف‌ها را بدون رودربایستی با ایشان بیان کنید. نقد کنید و حرف داشته باشید و صحبت کنید، ولی روند کلی کشور به نحوی بود که ... چرا مردم این همه به آقای خاتمی ناشناخته رای دادند؟ اعتراض داشتند. به رویه‌ها اعتراض داشتند. به رویه‌ها و به عقاید و عادات و آداب و چیزهایی که انحرافات و کژی‌هایی بود که ایجاد شده بود. در هر صورت مردم سلطنت نمی‌خواهند. مردم جمهوری اسلامی مستقر کردند که بتوانند در انتخابات آنچه را که باب طبع آنها است و از زبان کاندیدا می‌شنوند، محقق کنند.

*آقای تابش در اینجا یک تناقض وجود دارد. این که بالاخره حرف شما درست است و آن زمان ما هم دانشجو بودیم و مردم شرایط را دیدند و به آن نقد داشتند به خصوص آن زمان نقدهایی که دوستان شما می‌کردند، واقعاً دولت بود. دولت مستقر آن زمان یعنی آقای هاشمی بود.

بعد به سمت انتخابات آمدیم و همه خیال می‌کردند آقای هاشمی سمت آقای ناطق است و در خطبه‌ها یک اشاره‌ای کردند که اشاره معروف بود و بعد کارگزاران آمدند که حزب ساخته آقای هاشمی بود و معاون های آقای هاشمی پشت آقای خاتمی آمدند و همان ها تیم اقتصادی دولت آقای خاتمی شدند. بعد جالب این بود که مجلس ششم می‌خواست تشکیل شود که چه نقدهایی به آقای هاشمی از طرف اصلاح‌طلبان می‌شد و استعفای آقای هاشمی رقم خورد. یک تناقضی درونش  نهفته است.

من آن نقدها را اصلاً نمی‌پسندم. خیلی‌ها را خط بطلان می‌کشم. رویه من را در مجلس می‌دانید. من در هر انتخاباتی که آقای هاشمی کاندیدا بود به ایشان رای دادم. یعنی کاندید اصلاح‌طلب هم داشتیم ولی من تشخیصم این بود آقای هاشمی می‌تواند، چه در مجلس و چه در انتخابات ریاست جمهوری باشد.

حالا اگر از ما حرف‌هایی بیان شده که شاید خام و ناپخته بودم و یک جاهایی نقدها و انتقادات وارد بوده و یک جاهایی هم خود افراد اظهار می‌کنند از سر خامی و نسنجیدگی مواضعی گرفتیم و حرف‌هایی زدیم. حالا ما کار به موضع‌گیری نداریم ولی عملکرد دولت، هر کسی در ترکیب دولت بود، آقای خاتمی بهترین عملکرد دولت‌ها بعد از انقلاب اسلامی بوده است.

وزارت اقتصاد ما وقتی آقای خاتمی رئیس‌جمهور شدند، ۱۵۰ تا شرکت اقتصادی داشت که وزارت اطلاعات داشت کار اقتصادی می‌کرد. آقای خاتمی گفتند همه اینها باید تعطیل شود. گفتند اصل ۴۴ قانون اساسی را به مرحله اجرا می‌گذاریم.

*نظر رهبری هم همین بود که به آقای هاشمی هم گفته بودند و اعمال نشده بود.

بله، اینکه حتماً نظر و پشتوانه رهبری برای چنین کار سترگی باید باشد و رهبری هم موافقت کردند و ۱۵۰ شرکت را منحل کردند و گفتند نمی‌شود جایی که به پا هست و کنترل می‌کند، خودش رقیب بخش خصوصی شود. بخش خصوصی نمی‌تواند بالندگی داشته باشد.

*تندروی‌های برخی دوستان اصلاح‌طلب چه در مجلس ششم و چه در دولت چه لطماتی زد؟

در هر صورت آقای رنجبران ۴۱ ساله آقای رنجبران ۱۰ ساله یا ۲۰ ساله نیست. خوب است که متناسب با تجربیاتی که پیدا می‌کند، سیر تکاملی را هم بپیماید. در هر صورت ممکن است من هم در جاهایی خامی و نپختگی و نسنجیدگی داشته باشم. با این مراقبت‌ها و مواظبت‌ها من می‌گویم بیچاره مردمی که من ۲۱ ساله بخشدار آنها بودم؛ خام بودم. با این اصالتی که دارم و با این مراقبت‌ها و با این اوصافی که دارم، شما می‌گویید یک جایی جوانی و نسنجیدگی است و در مدار قدرت نیست و کشورداری بلد نیست و حکومت‌داری بلد نیست.

*ولی شما در عین اینکه دوره اول نمایندگی‌تان بود، ولی کارهای هوشمندانه‌ای کردید. مثلاً دوره مجلس ششم همفکران شما نامه نامناسبی برای رهبر انقلاب نوشتند ولی شما پای آن نامه را امضا نکردید.

آن توفیق خداوند است. یکی ریشه در اصالت آدم دارد که در هر صورت وقتی بنیاد کار آدم بر دین و تفکر دینی باشد، خیلی محاسبه و مراقبه می‌کند که این کار حجت شرعی دارد یا نه. یکی دیگر هم پیوندی است بین مرحوم آیت‌الله خاتمی و مقام معظم رهبری برقرار بود و محبتی که ایشان به من داشتند.

*فکر می‌کردید برخی از همکاران شما در مجلس ششم الان آنور مرزها باشند؟

واقعاً متاسفم. یعنی نمی‌خواهم بگویم چرا این کار را کردند. هر کسی خودش مسئول اعمال و افعال خودش هستند، شاید عرصه بر آنها تنگ شده ولی به جبهه اصلاح‌طلبان و اصلاحات این حرکت ضربه زد.

*فکر می‌کردید در سال ۸۴ آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شود؟

آن هم باز یک پدیده بود و مانند جریان ۷۶ بود، ولی آن از چند ماه پیش معلوم بود. در روش‌هایی که بکار گرفته بود و مردمی بود، چون من جهاد سازندگی بودم و در طیف و طبقه مردم بودند، می‌دیدم مثلاً در کاغذ کاهی تبلیغات خود را نوشته بود یا به مسائل و مواردی اشاره کرده بود که به اصطلاح جامعه مبتلا به آن است. چند ماه قبل آن مشخص بود که در این عرصه برنده آقای احمدی‌نژاد است.

*سال ۸۸ سال بدی بود و آن فتنه‌ای که اتفاق افتاد.

بله.

*ضربات بدی زد. حالا من سوالی داشتم که به مسائل روز ما هم می‌خورد، یکی از دایی‌های شما که اشاره به اسم ایشان کردید، دوباره پرونده این قصه را چند وقت پیش باز کرده و اشاره کرده بود. به نظر شما این کار درست بود؟

به نظر من حضور اصلا در آن مصاحبه و آن شخصیت‌هایی که در اصل دنبال گل گرفتن هستند، درست نبود. دو تا کارش درست نبود. نه حرف ایشان دو دفعه در این موقعیت ... ولی اگر فیلم را ببینید خبرنگار او را به جایی می‌رساند که این حرف را از او بگیرد. بعد از اینکه این اتفاق افتاد، خود ایشان به من گفت علیرغم اینکه من اشکالاتی را بر انتخابات وارد می‌دانم، ولی من خیلی ناراحتم که در این موقعیت این حرف را زدم.

*شما خودتان از دل همین انتخابات ...

من همیشه این موضع را داشتم.

*از دل همین انتخابات دایی شما درآمده، از دل همین انتخابات آقای احمدی‌نژاد درآمده، از دل همین انتخابات آقای روحانی درآمده که ...

من می‌گویم تخلف بود، ولی تقلب نبود. من موضع خودم را بیان کردم.

*برخی از همفکران شما البته از افراد تند اصلاح‌طلب اشاره کرده‌اند که اگر در انتخابات مجلس آینده کاندیداهای اصلی ما تائید شوند وارد صحنه می‌شویم و اگر تائید نشوند، مسئولیتش متوجه شورای نگهبان است و ما وارد نمی‌شویم.

من مخالف هستم. همیشه روش من این است که «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». من معتقد این هستم که راه و مرام اصلاح‌طلبی گذر از صندوق رای است. هر چه مشارکت مردم بیشتر باشد و پایداری نظام و انقلاب بیشتر است.

 

ما مدیون و وام‌دار مردم هستیم. مردم ولی نعمت ما هستند و باید کاری کنیم که با استفاده از ظرفیت های مادی و معنوی این کشور، سطح رفاه و معیشت مردم و عمران و آبادانی کشور در جایی قرار بگیرد که مردم خاطره بسیار خوبی از حاکمیت دین در ایران داشته باشند. این وظیفه انقلابی، شرعی و دینی ما است و ان‌شاالله در این مسیر حرکت کنیم.

*ممکن است آقای تابش بعد از ۲۰ سال نمایندگی مردم در مجلس و در معرض رای مردم اردکان قرار دادن خودش، در یک عرصه دیگری ورود کند و خود را در معرض رای عموم مردم قرار دهد؟

ما وام‌دار انقلاب اسلامی هستیم و هر چه اقتضای انقلاب اسلامی باشد، به آن متعهد هستیم و بدان پایبند هستیم. هر آنچه را که مصلحت باشد ان‌شاالله دنبال خواهیم کرد. من جزو کسانی بودم که پیشنهاد دادم طرح خلاف قانون اساسی هم نباشد، نمایندگان مجلس سه دوره بیشتر نماینده نباشند. به دو علت بود، یکی گفتم اغلب نماینده‌ها پاک و منزه هستند ولی یک اقلیتی تحت تاثیر دو رانت قرار می‌گیرند. یک رانت مادی و مالی است، اسپانسر پیدا می‌کنند، کمک می‌کنند و در حوزه انتخابیه برای آنها خرج می‌کنند و آقای رنجبرانی که دوره اول است نمی‌تواند با تابشی که ۵ دوره بوده رقابت کند. دوم رانت قدرت است؛ از این قدرت برای کارهای خدای ناکرده خصوصی و شخصی یا حتی حوزه انتخابیه استفاده می‌کنند.

*ان‌شاالله لذت برده باشید. من خداحافظی می‌کنم ولی پایان‌بخش برنامه ما دست‌خطی است که طبق روال برنامه مهمان ما آقای دکتر محمدرضا تابش برای ما خواهند نوشت.

«توفیقی حاصل شد تا در برنامه دست‌خط حضور یابم. از این قبیل برنامه‌ها که نسبتاً چالشی است و طیف‌های مختلف سیاسی با مشرب‌های گوناگون در آن حضور می‌یابند، استقبال می‌کنم و امیدوارم مقبول مردم عزیز قرار گیرد.

وظیفه خویش می‌دانم، از دوست عزیزم جناب آقای رنجبران و همه همکاران ایشان و عوامل فنی که در دست‌اندرکار این برنامه هستند، سپاسگزاری نمایم و از خداوند طلب توفیق دارم تا ما را خدمتگزارانی شایسته برای مردم شریف ایران که ولی نعمت ما هستند، قرار دهد».



telegramestenadnews

نظر دادن

1990862 531 27181

instagram estenad

telegram estenad

فرم جذب خبرنگار استنادنیوز

 

آخرین اخبار